پس از قدرت یافتن دوباره طالبان افغانستان و تسلط بر کابل در سال ۲۰۲۱، بسیاری انتظار داشتند که رابطه آنها با پاکستان که پیشتر نقش مهمی در ایجاد و حمایت از طالبان داشت، تقویت یافته و گرمتر شود. در ابتدا نیز همکاریهایی میان حکومت جدید افغانستان و پاکستان انجام شد، از جمله ارائه کمکهای بشردوستانه، مشارکت در نشستهای اضطراری بینالمللی برای کمک به افغانستان و... اما این همکاریها دوامی نداشت و به تدریج تنشها در روابط دو کشور هویدا شد. یکی از مهمترین دلایل بروز چالش میان دو کشور، فعالیتها و اقدامات گروه «تحریک طالبان پاکستان» است.
در سال ۲۰۰۴ میلادی شبهنظامیانی که از قبایل مختلف و پس از حمله امریکا به افغانستان در مرز با پاکستان شکل گرفته بودند، عملاً اداره خود را بر مناطق قبایلی تثبیت و حملاتی را نیز علیه دولت پاکستان طرحریزی کردند. این افراد که در قالب گروههای مختلف فعالیت میکردند، قبلتر با حمایت سازمان اطلاعات پاکستان در جهاد علیه حکومت کمونیستی افغانستان شرکت کرده و در فتح این کشور سهیم بودند. ورود ارتش پاکستان به مناطق قبایلی برای اولین بار و به قتل رساندن بزرگان قبایل و چهرههای دینی این مناطق و همچنین تداوم حملات هوایی امریکا علیه آنها، زمینهساز گسترش نفوذ بیشتر این گروهها شد و در نهایت در سال ۲۰۰۷ اتحاد ۱۳ گروه مسلح منجر به تأسیس «تحریک طالبان پاکستان» شد. به عبارتی، توافق برای مبارزه مشترک با دولت پاکستان و حمایت از طالبان افغانستان که علیه امریکا و ناتو میجنگید، فصل مشترک اتحاد این گروهها و ایجاد «تحریک طالبان پاکستان» شد. این گروه که به اختصار «تیتیپی» خوانده میشود، سالها برای تنفیذ تفسیر خود از شریعت اسلامی، آزادی اعضایش از زندانهای دولت پاکستان و کاهش حضور ارتش این کشور در مناطق فعالیت خود میجنگد. هرچند «تحریک طالبان پاکستان» از طالبان افغانستان جداست، اما هر دو گروه متحدانی نزدیک هستند و به قدرت رسیدن دوباره طالبان افغانستان در سال ۲۰۲۱، «تیتیپی» را که هر دو دارای ایدئولوژی مشترک هستند، جسورتر کرد.
پاکستان بارها ادعا کرده که خاک افغانستان به محلی برای اختفا، سازماندهی و فعالیت نیروهای «تیتیپی» علیه امنیت پاکستان تبدیل شده است. اگرچه دولت امارت اسلامی در افغانستان همواره تأکید نموده که اجازه فعالیت علیه اسلامآباد را از خاک خود نخواهد داد، اما پاکستان آن را ناکافی دانسته و حملات نظامی هدفمندی را در افغانستان انجام داده است. علاوه بر آن، اسلامآباد از این موضوع بهعنوان اهرم فشار در سیاست خارجی و اقتصادی خود نسبت به کابل استفاده کرده است؛ از محدود کردن تجارت و ترانزیت تا اعمال تعرفه و سختگیری برای واردات افغانها از طریق بنادر پاکستان. همچنین برخی از گذرگاههای مرزی مهم میان دو کشور مسدود و فشار دولت پاکستان بر مهاجران افغانستانی بیشتر شده است.
با بررسی سناریوهای احتمالی، در شکل بدبینانه، چشمانداز تشدید تنشها میان دو کشور، افزایش اقدامات و عملیاتهای «تیتیپی» در خاک پاکستان را محتمل میکند. در مقابل نیز حملات پاکستان به خاک افغانستان به لحاظ عمق و گستردگی، افزایش یافته و کابل را به گسترش همکاریها با هند به عنوان رقیب و دشمن سنتی پاکستان سوق خواهد داد. همچنین پیامدهایی مثل موج آوارگان، قطع و ناامنی مسیرهای ترانزیتی و دخالتهای منطقهای و فرامنطقهای پیشبینی میشود.
بهطور کلی، تلاش امارت اسلامی در افغانستان برای به رخ کشیدن خودمختاری و استقلال از حامی سنتی خود یعنی پاکستان و نادیده گرفتن انتظارات این کشور درباره فعالیتهای «تیتیپی»، اصلیترین متغیر تنشزا در روابط دو کشور شده است. از همین رو، پاکستان نیز با استفاده از اهرم و بهانه نمودن «تیتیپی» به دنبال تثبیت عمق استراتژیک خود در برابر هند، به قدرت رساندن گروههای نزدیک به خود در افغانستان و وابسته نگه داشتن این کشور است. این کشمکشها، روابط دو کشور همسایه را از همکاریهای سیاسی، تجاری و امنیتی به منازعه، بیاعتمادی و تخاصم تبدیل کرده است.